نقش زنان
در توسعه اقتصاد
زنان در سراسر جهان نقش بسیار مهم و
تعیین کنندهای در اداره امور خانواده و جامعه دارند . آنان برای تسریع روند تغییر
و تحقق هدفهای توسعه پایدار ، میتوانند مسؤولیت بسیارجدی و مهمی را برعهده گیرند
.
آموزش زنان و
مشارکت آنان در بازارکار نقش به سزایی در توسعه کشور داشته به گونهای که حدود نیمی
از جمعیت شاغلین درکشور را زنان تشکیل میدهند . از سوی دیگر ، در هرجامعهای پرورش
نسل آینده به دست زنان است و حتی اگر آنها جذب بازار کار شوند ، آموزش میتواند
آنها را در پرورش بهتر فرزندان یاریگر باشد در کشور ما طی سالهای اخیر زنان هم در
بحث اشتغال فعالیت عمدهای داشتهاند و در این زمینه باید فعالیتهای فرهنگی را در
جهت بهبود نقش سنتی مادران انجام دهیم تا موقعیت زنان در جامعه بهبود یابد و زنان
با تزریق فکر و ایده به کالبد اقتصادی جامعه ، مسیر رشد و توسعه را هموارتر سازند
.
آنهامیتوانند در تمام قسمتهای اقتصادی بازوی اصلی و قدرتمندی برای پیشبرد
اهداف باشند . به عنوان مثال در بسیاری از نواحی کشورهای در حال توسعه ، رشد زنان
در اداره امور کشاورزی ، آب ، جنگلداری و منابع انرژی افزایش یافته است . زن به
عنوان یک مادر و یا به عنوان شخصی که در زندگی اجتماعی و شغلی با افراد مختلف در
ارتباط است و به خاطر ویژگیهای روحی و عاطفی به خصوص خود میتواند یک حامی و
نگهبان در جامعه و در نتیجه حافظ توسعه پایدار باشد . زنان باید به خود اهمیت و
ارزش خاصی دهند تا بتوانند در تمام زمینهها مدیران خوبی باشند . در دنیا زنانی
وجود دارند که با همت و سعی خود توانستهاند مدیران موفقی شوند . از جمله مسؤول
برنامهریزی اقتصادی شرکت نوکیا که با سیاستهای خاص خود شرکت را در سطح جهانی مطرح
کرده است و البته از اینگونه افراد در جامعه زیاد داریم و در واقع اعتماد به نفس در
هر شخصی رمز موفقیت است . زنان بایستی هنجارهای رفتاری مشخص و تعیین کنندهای را در
زمینههای مختلف بپذیرند و آنها را ترویج دهند ولی اجرای این برنامهها احتیاج به
یک محیط سالم در جامعه دارد ولی با این وجود هنوز در جامعه ایرانی نرخ مشارکت زنان
کم است .
براساس آمار
به دست آمده در سال 1380 نرخ مشارکت زنان بین 24- 15 فقط 13
درصد بوده است و براساس سرشماری سال
1375 در ایران بیش از 13 میلیون زن ایرانی شغل خود را خانهداری توصیف
کردهاند . البته این تعداد به منزله پایین بودن چشمگیر نرخ مشارکت زنان در بازار
کار است و علت این امر هم نقش دوگانه زن در خانواده و اجتماع است . زن با بهرهمندی
از خصایل ، استعدادها و روح لطیف انسان گرایی در پی ایجاد آرامش برای هردو محیط است
.
پس توسعه
کشورهای درحال رشد برای زنان نقشی دوسویه به همراه دارد و بیگمان نقش زنان در
مشارکت مفهومی فراتر از حضور آنان دارد . براساس پیشبینیهای انجام شده تا سال
1388 یک سوم نیروی کار زنان بین سنین 20 تا 24
ساله است و عرضه نیروی کار زنان در گروه سنی 24 – 20 ساله از 2/17 درصد در سال 1375
به 32 درصد در سال 1388 افزایش
خواهد یافت و به عکس سهم آنان در گروه سنی 25 ساله و بیشتر از 3/61 درصد به 56 درصد کاهش خواهد یافت .در واقع نرخ
مشارکت زنان روندی فزاینده داشته است و از مهمترین دلایل این افزایش را میتوان در
افزایش سطح تحصیلات زنان عنوان کرد .
علاوه بر این
عامل ، افزایش سطح تحصیلات موجب بالارفتن سن ازدواج و کاهش نرخ زادو ولد گردیده که
موارد فوق مشارکت در فعالیتهای اقتصادی را تشدید نموده است و با توجه به این موارد
پیشبینی میشود که در سالهای آینده نرخ مشارکت زنان و عرضه کار آنان همچنان از
روندیفزاینده برخوردار شود که این امر باعث رشد توسعه اقتصادی کشور میگردد
. |